شورا از دیدگاه قرآن:
مقدمه
«شورا» یکی از مسائل مهمیاست که خداوند در قرآن و نیز پیام آوران او، بارها ضرورت و نیازمندی به آن را، با شیوههای گوناگون و واژه های مختلف در میان امت دستور داده و عمل به شورا را سفارش نموده است که از یک سو بیانگر اهمیت و جایگاه بلند شورا از دیدگاه اسلام است و از سوی دیگر، میخواهد حضور این سنت دائمیو شرایط بهره وری آن را در میان امت اسلام پویا نگه داشته و روشن کند.
بدیهی است که انتخابات یکی از مهمترین عرصههای مشارکت مردمیدر صحنه های تصمیم سازی سیاسی و اجتماعی در یک کشور است. در این میان انتخابات شورای ملی، از برجستگیهای خاصی برخوردار است که بسیار شایسته دقت و تأمل است، و تصمیم جمع کثیری برای شرکت در این انتخابات دارای اهمیت بالایی است. از این رو هدایت افکار جامعه به سوی انتخاب شخص یا اشخاص اصلح از میان کاندیداهای صالح میباشد.
انتخابات سال جاری بهانهای است که هر کسی با توجه به مسؤولیت و توانایی خود قدمیدر جهت تبیین زوایای گوناگون انتخابات و... بپردازد. این مسأله سبب میشود که بیداری و هوشیاری و مسؤولیت شناسی ما را، در میان جمع ما تقویت کند.
به همین جهت یکی از موضوعاتی که بررسی آن ضرورت پیدا مینماید موضوع شورا از دیدگاه اسلام است؛ تا باشد؟ که در این شرایط حساس، گامیبرای تنویر افکار جامعه برداشته باشیم.
سؤال یا سؤالهای اساسی که در این موضوع مطرح است و ما در پی آن هسیتم، این است، که در زمینه قانونگذاری آیا وضع همه قوانین به دست شورا باید باشد؟ یا رای شورا فقط در وضع قوانین جزئی و موقت که به نامهای «احکام حکومتی»، «احکام ولایتی» و «احکام سلطانیه» خوانده میشود، نفوذ و تأثیر دارد؟ آیا قوانین حاکم بر جامعه اسلامیاعتبار و قانونیت خود را از رای مردم کسب میکند؟ آیا میتوان به شرع مقدس نسبت داد که برای مردم، در وضع قوانین اعم از فردی و اجتماعی حق قائل شده است؟
بر فرض اگر در احکام و قوانین اجتماعی و فردی که شرع مقدس آن را جعل کرده است و ضرورت اسلام حق همه قوانین را از شورا سلب کرده، اما در زمینه قانونگذاری آیا شورا میتواند قوانین جزئی و موقت در هر مقطعی از تاریخ وضع کند یا نه؟ این یکی از مسائل مهم است که در باب شورا مطرح است و از آن جایی که منابع حقوقی و فقهی، آیات و روایات است، طبعاً پاسخ این پرسش ها بر اساس آیات و سنت داده میشود. پس از آن است که جایگاه شورا برای ما روشن میشود.
مفهوم مشورت
در منابع اسلامی، پدیده جماعت و شورا به طور جدی مطرح است و بهتر خواهد بود که اول معنی و مفهوم شورا و مشاوره را بررسی نماییم تا مسأله قدری گویا گردد.
شورا را در فرهنگ جامع چنین تعریف کردهاند که:«شاورَ- مشاوره کرد بعضی با بعضی دیگر، شورا و مشوره به معنی مشورت کردن است»[1]
اما راغب اصفهانی در مفرداتش میگوید:«الشوار» یعنی آنچه ظاهر شود از کالا (ظهور مایه اصلی جنس) کنایه از فرج است و ظاهر کردن آن. المشاوره یعنی استخراج رای به وسیله مراجعه یکی به دیگری که باید خود نیازمند، رجوع کند.[2]
در مجمع البحرین دارد كه «المشاوَرَه» یعنی اَلمُفاوَضَهُ فِی الكلام لِیَظهَرَ اِلحَقُّ. تفویض و نظردهی به دیگران، تا ضمن این بحث و گفتگو حق ظاهر شود و یا مسلم گردد كه كدام تدبیر، حق است، یا خداوند به زبان یكی از آن افراد ، آنچه را كه حق است ، جاری كند.
شاورهم فی الأمر یعنی: «استخراج آرائهم و ستَعلِمُ ما عِندَهُم» از این نظرخواهی هم معلوم میشود كه هر كس چقدر علم و فهم نسبت به موضوع دارد و آزموده میشود. [3]
پس مَشْوَرَت و مَشُوُرت به فتح ضم واو اسم است و فعل آن «شاوَرَ، یشاوِرُ، مشاوَرَه و شوار» است. مشورت: ضمیمه و محكم كردن رای خود با رای دیگری. و شاورهم فی الامر یعنی آراء آنها را استخراج كن و از آنچه نزد آنها است باخبر باش.
این تعابیر میرساند كه در مشورت لااقل باید، مایه فهم، و آنچه را كه مایه ذهنی و فكری و تجربی دیگری است، به نحوی سالم و مطلوب به دست آید؛ و آن مایه درونی او ظهور یابد و خارج شود تا برای دیگری قابل بهره گیری باشد.
در نتیجه مشاوره به قصد نصیحت و خیرخواهی است تا راه خیر را نشان دهند و یك دیگر را به خیر بیشتر برسانند و مصلحت امر را بیان كنند و مشاوره تلاشی است كه ضمن گفتگو، حق ظهور یابد و حقیقت معلوم گردد؛ بنابراین در مشاوره فكرها و نظرها كنار همدیگر قرار میگیرد تا تدبیر بهتر گردد و نیز باعث نیرومندی عقل و بهره گیری از افكار دیگران شود.
پیشینه شورا
معنی شورا برای ما روشن شد كه بهمعنی نظرخواهی و دخالت دادن دیگران نسبت به یك امر و پرهیز از تكروی و استبداد رای میباشد. حال، اشارهای به تاریخچه شورا مینمایم، كه آیا مشاوره و شورا در تاریخ بشری وجود داشته و اسلام هم آن را امضاء كرده است یا اینكه اسلام آن را به عنوان یك قاعده شرعی و تعبدی ابداع کرده است؟
در بعضی از آیات قرآن كریم آمده است، كه بعضی از افراد در امور و شؤون مختلف با اطرافیان خود مشاوره میكردند، این آیات برخی از وقایع تاریخی را گزارش میكنند و جنبهی تشریعی ندارند. به عنوان نمونه قرآن شریف، واكنش بلقیس ملكه سبا را در برابر نامه حضرت سلیمان (ع) چنین بازگو میكند كه:«قالت یا أیُّهَا المَلَؤا اِنِی ألقِیَ اِلیّ كِتابٌ كِریمٌ ، اِنّهُ مِن سُلَیمانَ وَ اِنَّهُ بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیمُ ، ألا تَعلُوا عَلَیَّ وَ أتونی مُسلِمِینَ ، قَالَت یا أیُّهَا المَلَؤا أفتُونی فِی أمرِی ما كُنتَ قاطِعَهً حَتّی تَشهَدون»َ؛ ملكه سبا گفت: ای اشراف! نامه پر ارزشی به سوی من افگنده شده! این نامه از سلیمان است و چنین است. به نام خداوند بخشنده و مهربان، توصیه من این است كه نسبت به من برتری جویی نكنید و به سوی من آیید در حالی كه تسلیم حق هستید. (سپس) گفت: ای اشراف! و ای بزرگان! نظر خود را در این امر مهم به من بازگویید، كه من هیچ كاری مهمیرا بدون حضور (مشورت) شما انجام ندادهام.[4]
این آیات به روشنی میرساند كه ملكه سبا با بزرگان و اشراف در رابطه با امر مهمیكه نامه سلیمان (ع) باشد مشورت كرده است. بنابراین قبل از اسلام ، در تاریخ بشری نظرخواهی وجود داشته است.
در جای دیگر میخوانیم كه یكی از پیروان حضرت موسی، از آن حضرت بر علیه یكی از دشمنان او، كمك خواست ، حضرت موسی مشتی به دشمن زد كه در أثر این ضربت او را بی جان كرد، روزی دیگر همان فرد تقاضای كمك كرد ... در این میان اخباری از دربار فرعون به موسی رسید ؛ «و جاء رَجُلُ مِن اَقصَ المَدینهِ یَسعی قالَ یا مُوسی اِن الملَأ یأتَمِرونَ بِكَ لِیَقتُلُوك فَاخرُجُ اِنِّی لَكَ مِنَ الناصِحِینَ» (در این هنگام) مردی با سرعت از دورترین نقطه شهر ( = مركز فرعونیان) آمد و گفت : ای موسی! این جمعیت برای كشتن تو به مشورت نشستهاند؛ فوراً (از شهر) خارج شو ، كه من از خیرخواهان توام.[5]
پیداست كه فرعون، در باب كشتن حضرت موسی به كیفر اینكه آن حضرت مردی قبطی را كشته بوده است، با پیروان خود به مشورت و مشاوره نشسته بوده است. این گونه آیات به خوبی نشان میدهد كه سراسر تاریخ بشری استفتاء و نظرخواهی از دیگران و مشاوره با آنان امری بوده است كه در میان عقلاء و خردمندان ، رواج و شیوع تام داشته است؛ تا آنجا كه همچون فرعون كه «أنا رَبُّكُمُ الأعلی» میگفت خود را از شورا بی نیاز نمیدید.
پس و مشاوره به عنوان یك قاعده شرعی و تعبدی توسط اسلام ابداع نشده است بلكه همه آدمیان حتی مستبدان و بدترین انسانها و سلاطین تاریخ، به سودمندی و كارگشایی آن اعتراف دارند و از اینگونه آیات نمیتوان موضع و اعتبار شورا در اسلام را دریافت.
زمخشری میگوید: «كانوا قبلَ الاسلام و قبلَ مقدم رسول الله(ص) المدینه اذا كان بهم امرا اجتمعوا و تشاوروا فاثنی الله علیهم». مردم آن سامان پیش از اسلام و پیش از آمدن رسول خدا(ص) به مدینه، رسمشان این بود كه هرگاه مطلبی مهم پیش میآمد گرد میآمدند و درباره آن مطلب با هم مشورت میكردند. پس خدای متعال در آیه آنان را به این اسم نیكو ستود.[6] طبرسی در مجمع البیان نزدیك به همین عبارت را آورده است.[7]
فوائد مشورت
مشاوره باید برای تو راه گشا باشد و از تنگناها تو را برهاند ، و تو را در انجام امور نیرومند و استوار سازد. مشاوره برای آن است كه غایت تو را عالیتر و فراتر ببرد و افق نظرات تو را وسیع كند. تو را چنان روحیهای بدهد كه به خاطر خود، از خدمت به جامعه صرف نظر نكنی.
در حقیقت مشاوره برای آن است كه به جنبه مثبت هر قضیهای واقف شوی و بیندیشی و یا میل به عدالت در جامعه و گسترش عملی آن ، پیدا نمایی و به آن اقدام نمایی.
چنانچه از مشاور انتظار میرود كه برای مستشیر راه گشایی و نیرو بخشی به اراده او و وسعت نظر و دید یافتن و خدمتكار جامعه بودن و از خودخواهی رها شدن و مثبت گرا بودن و اهل حق گردیده باشد. در واقع مشاوره، ابتدا درس روح و اخلاق و درس نیّت و نظر است. و مرحله بعد درس خدمت و عدالت و امری بسیار مبارك است كه باعث بركت و مایه فهم و بصیرت بیشتر میگردد.
مشورت باعث میشود كه عقلهای فراوانی را با خود بگیری و با مجموع آنها آسانتر به تدبیر امور موفق بشوی و نیز مشاوره سبب میشود كه تصمیم انسان دقیق تر و از تردید و حیرت بیرون آید. چنانچه علی (ع) میفرماید:«مَن استبدّ برایهِ هلكَ و مَن شاورَ الرّجال شاركَها فی عقولها»[8]
پس از آنكه فایده مشورت را نیز بازگو نمودیم كه كسب هدایت است، زیرا مشاوره اندیشه انسان را بالا میبرد، او را به حق رهنمون میگردد و با مشاوره به رای خالص و بدون عیب میرسیم. حال لازم است كه هدف مشورت را بیان نماییم.
هدف مشورت
معمولاً هدف از مشاوره به دست آوردن بهترین نظریه است. مثلاً هر یك از افراد جامعه اسلامیدر مورد یكی از مسائل مهم كشور دیدگاهی خاص دارد ولی احتمال میدهد كه اگر از صاحب نظران و متخصصان یا عموم ملت یا نمایندگان آنان نظرخواهی نماید نظریه بهتر و جامعتری ارائه خواهد شد. پس با این هدف و منظور به مشاوره و رایزنی مینشیند،كه از نقاط ضعف نظر خود آگاه و بهترین نظریه را به دست آورد.
مسلم است كه مشورت به این معنی و هدفی كه در آن منظور است، كسی از اعضای شورا باشد كه درك، شعور، معلومات و تقوا داشته باشد در غیر این صورت ، با موضوع شورا ناسازگار است.
بنابراین انسانی كه فاقد و شعور، درك و معلومات و تقوا است، چیزی ندارد كه به نفع انسانها ابراز كند؛ همچنین با نظر به هدف و غایت مشورت كه عبارت است از به دست آوردن بهترین عقیده و نظر برای مصالح مردم و اجتماع.ناتوان اشت اضافه بر آن یكی از مخاطبان به دستور شورا، خود پیامبر (ص) است؛ در این صورت چگونه جائز است كه پیامبری (ص) آگاه از همه چیز و مطلع از مصالح و مفاسد زندگی مردم، عقل خود را مساوی یك فرد فاقد شعور و درك قرار بدهد، و در برابر او یك رای داشته باشد!؟ این مطلب كه ارائه شد از آیه 38 شورا به دست میآید.
مؤید مطلب ما روایتی از وجود مبارك علی (ع) است كه میفرماید: «هیچ پشتوانه و استمدادی محكمتر از مشورت نیست»[9]
موضوع مشورت
از آنجایی كه پس از پیروزی انقلاب اسلامیافغانستان و تشكیل حكومت اسلامیسخنی از وحدت ملی كشور بر مبنای شور مشورت مطرح است،
همان طوری که گفتیم انتخابات یكی از مهمترین عرصههای مشاركت مردم در صحنههای تصمیم سازی سیاسی و اجتماعی در یك كشور اسلامیاست. در این میان انتخابات شورای ملی از برجستگیهای خاص برخوردار است كه تصمیم جمعی افراد زیاد در این انتخابات دارای اهمیت بالایی است.
از این رو هدایت افكار جامعه به سوی انتخاب اشخاص اصلح از میان كاندیدای صالح میباشد، بنابراین موضوع بحث، از جایگاه و اهمیت فوق العاده برخوردار بوده، لذا شورا و جایگاه آن از دیدگاه اسلام، قابل بحث و بررسی است؛ تا باشد كه در این شرایط حساس كشور، گامیبرای تنویر افكار جامعه برداشته باشیم. تا اینكه مردم ما با انتخاب آگاهانهشان، افراد پرهیزگار، مؤمن و خدمت كار را در شورا ملی بفرستند. بر همین اساس نگارنده بر آن شده است كه یكی از موضوعات مهم - جایگاه شورا از دیدگاه اسلام - را برای بررسی انتخاب كرده، تا نكات چند كه اهمیت و جایگاه شورا از دیدگاه اسلام را تبیین مینماید به بررسی بنشیند.
در منابع اسلامی، پدیده جماعت و شورا، به طور جدی مطرح است. دو روایات و مضامین شبیه آن در منابع اسلامیوجود دارد. 1- «جماعت رحمت است»، «دست خدا با جماعت است» این دو روایت یك واقعیت عینی را مطرح كرده است؛ این واقعیت آن است كه مردم میتوانند از فهم، عقل و وجدان یكدیگر بهره برداری كنند؛ هر یك از آنان، كتابی گشوده و در مقابل دیگری و دیدگان او بوده باشد. علی (ع) میفرماید: « بهترین مردم ، از نظر رای و نظر، كسی است كه از رای مشورت كننده بی نیاز نباشد»[10]
موضوع مشورت نباید بر محور تغییر و سنت احکام باشد؛ بلکه موضوع و مورد مشورت آن مواردی باشد كه در قرآن و سنت هیچ حكم و قراری برای آن تعیین نشده است. در متن قانونگذاری اسلام ، مشورت وجود ندارد. تنها در طرز اجرای قانون و احكام مشورت است و موضوع مشورت هرگز مسائل اعتقادی ، یا موضوعات شرعی مسلم نیست. موضوع مشورت مباح و تخییری است و مربوط بهامری است كه مبتلا به، همگان یا امر اجتماعی است.
ماهیت شورا عبارت است از اجتماع یك عده اشخاص، به عنوان اعضای مشورت برای بیان عقاید و نظرات خود، درباره موضوعی كه بدیهی نبوده است. ( از دو آیه 159 سوره آل عمران و آیه 38 سوره شورا به دست میآید كه موضوع شورا و مشورت را بیان میكند كه ) اعضای شورا میخواهند واقعیت موضوع مورد مشورت را، كه از نظر ابتدایی پوشیده است روشن كنند و بهترین راه حل آن موضوع را ، برای دفع ضرر یا جلب منفعت ، برای مردم اجتماع ارائه بدهند.
مسلم است كه مشورت به این معنی و هدفی كه در آن منظور است- همان طور که عرض شد كسی باید از اعضای شورا باشد كه درك و شعور و معلومات و تقوا داشته باشد و در غیر این صورت با موضوع مشورت ناسازگار است.
آیات – 37 ، 38 ، 39 ، سوره شورا وقتی که پنج تا اوصاف اعضای شورا را بیان میكند؛ هیچ جای تردید نیست كه امور مزبور، هم آگاهی و علم به موضوع مشورت و هم عدالت و تقوا را شرط میداند،. از جمله روایاتی كه به طور صریح دلالت بر لزوم مشورت دارد. روایتی است كه در کتاب مرحوم نائینی آمده است كه پیامبر (ص) فرمود:«ای اصحاب من بر من اشاره كنید»[11] معنی این جمله همان مشورت است كه دو یا عدهای از عقلاء برای درك حقیقت ، از درك و شعور و معلومات یكدیگر بهره برداری كنند.
در سخنان علی (ع) در نهج البلاغه ، موضوع مشورت با اهمیت جدی بیان شده است:« گفت و گوی تان با من، مانند گفت و گو با جباران روزگار نباشد. در برابر من از تسلیم و خودداری كه در مقابل قدرت مندان پرخاشگر دارید، بپرهیزید. با قیافه ساختگی و ظاهری با من آمیزش نكنید. گمان مبرید هنگامیكه سخن حق به من گفته شود، برای من سنگنی خواهد كرد و یا خودم را از آن حق بالاتر قرار خواهم داد. زیرا كسی كه شنیدن سخن حق، یا نشان دادن عدالت برای او سنگینی کند، آن عمل به حق و عدالت، برای او سنگینتر خواهد بود در برابر من از گفتن حق و مشورت از روی عدالت، خودداری نكنید» [12]
اهمیت و جایگاه مشورت از مطالب یاد شده كه شامل چند نكته مهم است، به خوبی معلوم میگردد. بنابراین برای ما روشن گردید، كه اموری در اسلام قابل مشورت و استخراج آراء است. همه موضوعات و شؤون حیاتی انسانها زمینه صدور احكام ثانویه هستند......
پی نوشت:
[1]. احمد سباح، فرهنگ جامع، تهران كتابفروشی اسلامیه.
[2]. راغب اصفهانی،مجمعالمفردات، محمد تونجی، بیروت لبنان، دارالعلم املایین، 1372.
[3]. فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین چاپ سنگی ص 209.
[6]. رضا استادی، شورا در قرآن و حدیث، به نقل از كشاف 4/228، ص 43.
[7]. الشیخ ابوعلی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 23.
[8]. الشیخ محمد حسن حر عاملی، وسائل الشیعه ، ج 8 ، ص 425.
[9]. فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه ، ج 3 ، ص 478.
[10]. محمد تقی جعفری، گردآورنده: محمد رضا جوادی، شورا و مسولیت ، ص 2.
[11]. محمد حسین نائینی ، الامه و تنزی المله، ص 34.
[12]. نهج البلاغه ، خطبه214 ، ج 3 ، ص 226 و 227.
نظرات شما عزیزان: